فردا شب کریسمس در خانه وینسنت و بئاتریس باراند است. وینسنت خوشحال است؛ کریسمس روز مورد علاقه اوست. اما متاسفانه، در آخرین لحظه کل خانواده برنامه را لغو می‌کنند. نتیجه: نه فرزندان و نه نوه‌ها... در حالی که بئاتریس از این شب صمیمی خوشحال است، وینسنت ناراحت شده و نمی‌تواند کریسمسی فقط با او را تصور کند. بنابراین تصمیم می‌گیرد به یک خانه سالمندان برود و یکی از ساکنین تنها را دعوت کند تا همراهشان شب کریسمس را جشن بگیرد و ...

در حالی که "ژرار لان‌وَن" در حال آماده شدن برای فیلمبرداری یکی از مهم‌ترین فیلم‌های دوران حرفه‌ای‌اش در جنوب فرانسه است، مسیر او با "مومو زاپارِتو" تلاقی می‌کند، که باعثِ بزرگ‌ترین پشیمانی‌اش می‌شود. چرا که مومو یک طرفدار است، طرفداری پر و پا قرص، حتی بیش از حد یک طرفدار معمولی و ...

داستان فیلم درباره‌ی زندگی چهار جوان در حاشیه شهر پاریس، سه دختر و یک پسر به نام های امیلی، کامیل، نورا و آمبر است که با هم دوست و گاهی عاشق هم هستند و ...

سال 1809، فرانسه. کاپیتان نولیو که در آستانه برگزاری مراسم ازدواجش قرار دارد دچار مشکلاتی می شود که ممکن هست ازدواج او را به خطر بیاندازد برای همین خواهرش وارد عمل می شود و...

دایان یک وکیل مشهور است که سه سال پیش طلاق گرفته، اما وقتی او تلفن همراه خودش را گم میکند و شخصی که آن را پیدا کرده، تماس می گیرد. آن شخص الكساندر ، مردی جذاب و آقایى كامل است. آنها از طریق این تلفن ارتباط برقرار می کنند و موافقت می کنند که روز بعد ملاقات کنند ولی ....